حرف غمت از دهان ما جست

یا آتشی از زبان ما جست

رو جانب دام یا قفس کرد

هر مرغ کز آشیان ما جست

یک‌یک ز نشان فراتر افتاد

هر تیر که از کمان ما جست

آتش به سپهر زد شراری

کز آه شررفشان ما جست

غیر از که شنید سر عشقت

حرفی مگر از دهان ما جست

ز انسان که خورد نسیم بر گل

تیر تو ز استخوان ما جست

هاتف چو شراره‌ای که ناگاه

ز آتش جهد از میان ما جست

 

هاتف اصفهانی، غزلیات

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مروارید هیئت عزاداران حسینی مهاجرین افغانستانی ↜هنوز هم من↝ همه چیز در مورد انواع بیمه نامه های من به خدا طراحی وب سایت، فروشگاه ساز 75Fornearl خرید اینترنتی